میگفت اگه قراره وقتی حالم بده شعر بگم، حاضرم همه ی عمرم رو تو این وضعیت روحی نکبت بگذرونم.

من شاعر نیستم ولی واسه نوشتن دو خط متن هم یه حالی لازمه که تهش به اشک برسه.

اتفاقا یکی دو شب پیش داشتم به آخر قصه امون فکر میکردم، انقد تلخ واسه خودم تمومش کردم که گریه تنها چاره اش بود.

ولی فرق داره. حال نوشتن فرق داره. حال تلخ نوشتن فرق داره.

تلخ نیستم این روزا.

همین.

.

.

بماند که گاهی امیدی به این زندگی نیست


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها